نــــامــــردهــــا !!
..
چـــــند بُـغــض
بـه یــک گــــلو !!
نذر کرده ام
سفره ای پهن کنم
از حرف های نگفته ،
اگر برگردی
ناگهانی تر از آمدنت می روی!
بی بهانه...
من می مانم و
باران های بی اجازه و قلب عاشقی که
سپاسگزارمی ماند
تا ابد...
متشکرم
که به من فهماندی:
چقدر می توانم
دوست بدارم و عاشق باشم بی توقع!
نام تو را آورده ام دارم عبادت میکنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم
دستت به دست دیگری از این گذشته کار من
اما نمیدانم چرا دارم حسادت میکنم
گفتی دلم را بعد از این دست کسی دیگر دهم
شاید تو با خود گفته ای دارم اطاعت میکنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلای دیگری
دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم
گفتی محبت کن برو باشه خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم